بعضی وقتها به غذایی واکنش منفی نشان می دهند و جهد می کنند که نه تنها آن غذا را نخورند، که تخریبش هم بکنند.
اخیرا پسرک از آبگوشت بدش آمده. هربار با کلی خواهش و تمنا و التماس و در نهایت تهدید و ارعاب ، نیم ساعت بعد از همه می آید می نشیند سر میز و غذای یخ کرده ی به درد نخور را می خورد. دل و جگر گوشت توی ظرفش را تکه تکه جدا می کند و می اندازد دور و می گوید( اینا چربی بود. نمی خورم)
این بار گفتم:
-این آخرین باره که تو آبگوشت می خوری. از همین الان باهاش خداحافظی کن. هر لقمه ای که می خوری باهاش حرف بزن و بگو ( آبگوشت جان.خداحافظ. دیگه نمی بینمت. چون من دیگه هرگز! هرگز! اجازه نمیدم تو آبگوشت بخوری! )
غذا را به هزار ادا و اصول و عق زدن و ابراز تنفر خورد و وقتی از سرجایش بلند شد گفت:
-می تونم بعد از خداحافظی یه چیزی هم به آبگوشت جانت بگم؟
نگاهش کردم. گفت:
-خیلی ازت متنفرم آبگوشت.چه خوب شد که دیگه نمی بینمت. ازت متنفرم!
درباره این سایت