-مامان تا حالا از کتابهای تو چیزی حذف شده؟ مثلا بهش گیر بدن ، حذفش کنن؟

جلوی سینک، دستم توی کف و ظرف است.

-بله

-میشه بگی چی؟

-همین الان بگم؟ توی این وضعیت؟

-خب آره. این که کتابم نیست که بگم املا بگو . دستت خیس باشه. دفترمم نیست بگم بیا سوال بگیر. با زبونت کار داری. اونم که مشکلی نداره.با دستات داری ظرف میشوری نه با زبونت!

-زبون دراز!

-حالا میگی؟

-نه

-چرا؟

-مناسب تو نیست آخه. به دردت نمی خوره

-یعنی اینقدر منشوری و بی تربیتی بوده؟ شاید هم ی بوده. آره؟ ی نوشتی؟

-نخیر. درست حرف بزن.

-پس چی؟بگو دیگه

-عزیزم. به درد تو نمی خوره.

-بگو.بگو.بگو.بگو.بگو.بگو.

-اَه.خیلی خب.مال پرتقال خونی بود. یه جایی خانومه میره خونه به مشتری نشون بده. مشتری بهش حمله می کنه.

-مشتری اقا بوده؟

-بله

-خببقیه ش.

-همین.

-چطوری حمله می کنه؟ مثل فیلمای خارجی ، جاهایی که بچه ها نباید بببینن؟ جاهای وحشتناک و ترسناک( مارموز می خندد!)

-آره عزیزمشما هم حاهای وحشتناک و ترسناک مد نظرته.

-بگو.بگو.بگو.بگو.بگو.

-اقاهه  تنومنده . خانومه رو محکم گرفته .خانومه نمی توانه کاری بکنه. برای همین دماغ آقاهه رو گاز می گیره.

قاه قاه می خندد.

-خب اینکه جای بدی نداره. چرا حذفش کردن.

-اینو حذف نکردن. جایی که خانومه داره با خودش حرف می زنه رو حذف کردن.

-مگه چی میگه؟

-حالا.

-بگو.بگو.بگو.بگو.بگو.

- وقتی دماغ آقاهه رو گاز می گیره رژ لبش پخش میشه دور لبش. با خودش میگه  الان هرکی منو ببینه فکر می کنه یکی رو بوسیدم .

ساکت مانده. بعد از چند ثانیه می گوید:

-به نظرم کار درستی کردن که حذف کردن. منم جای اونا بودم حدفش می کردم. آخهنمیشه که.

-حالا تو ارشاد نشو واسه من

-اگه توی ارشاد کار کنم هرجا ببینم از اینا نوشتن حدفش می کنم!

-اگه گذاشتم تو توی ارشاد کار کنی.از این تصمیم ها بگیر!


*

یادم می افتد برای چند نفر این بخش حذف شده را فرستادم تا بخواند و کیف کند از اول قصه .



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دوربین های دیجیتال گروه علمی آموزشی دبیرستان رسالت کوهبنان حمایت از کالای ایرانی سفارشات کالا از کشورهای صنعتی اسیایی بنا به درخواست مشتری فروشگاه کتاب شرکت سهام آنلاین جاذبه‌های گردشگری ایران دريا سلامت youmovies آتليه عکاسي عروس وبلاگ پاورپوینت فارسی